زن متولد ماکو 3

او: او، سوّم شخص مفرداونا: به اواونون: مالِ اواوندا: پیشِ اواونو: او رااونون اوچون: به خاطر او، برای اواو بیری: آن دیگری، دیگریاونلار: آنهااونلارا: به آنهااونلاردا: پیشِ آنهااونلارین کی: مال آنهااونلارین ایشی دیر: کارِ آنهاست، خطای آنهاست، تقصیر آنهاست*او ( اشاره به دور ) مانند:او واخت: آن وقتاو واخدان سورا: از آن وقت به بعداوچاق: آن زماناو آغاج: آن درختاوندا: آن موقعاوندان سونرا، اوننان سورا: بعد از آناو گون: آن روزاوتای: آن سو، آن طرفاو ساعات: همان دماو بیرسی گون، او بیری گون: پس فردااوجور: آن گونهاو تَهَر: آن گونه + نوشته شده در دوشنبه بیستم آذر ۱۴۰۲ ساعت 12:56 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...

سؤزوم آغزیمدا قالدی: حرفم قطع شد، نگذاشتحرفم را تمام کنمسؤزون چورویون چیخاردیر:حرفی را آنقدر تکرار کرد که خسته کننده و بی اثر شد.سؤزو آزدیریر: موضوع صحبت را عوض می کند.سؤزو چوخ اوزالدیر: موضوع را خیلی طول می دهد. زیاده از حد لف می دهدسؤزومو کسیر: وسط حرفم حرف می زند، حرفم را قطع می کندسؤز گولشدیریر: ( برای منحرف کردن ذهن )با کلمات بازی می کند، مجادله می کندسؤزونون اوستونده دورمور: به قولش عمل نمی کند.سؤز آلتیندا قالمیر: حاضر جواب است و خود را از اتهام تبرئه می کند.سؤز چیخاردیر: (پشت سر کسی ) حرف درمی آوردسؤزقوشور: از خودش حرف درمی آوردسؤزومو یئره سالدی: از او خواهشی کردم وئ نپذیرفتسؤزومه گلدین؟: حالا فهمیدی که حق با منه؟ + نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 17:49 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...

ایش گؤرمک: کارکردنایشله مک: کار کردنایش له تمک:به کار بردن، استفاده کردنایشی یولا سالماق: کار را روبراه کردنایش بیلن: ماهر، کاردانایش چیخارتماق: مشکل به وجود آوردنایش وئرمک: کار دادنایش دن چیخارتماق: از کار اخراج کردنایش لتدیرمک: به کار گرفتنایشلتدیریلمک: به کار کشیده شدنایش اؤرگتمک: کار یاد دادنایشله نمک: مورد استفاده قرار گرفتنایشه باخماق: به کاری مشغول شدنایش تاپشیرماق: به کار گماردن، به کسی کاری را محول کردنایش قاریشدیرماق: در کاری دخالت کردنایشینه گلمک: بدرد کسی خوردنایشی دویونه دوشمک: کارش گره خوردن، دچار گرفتاری شدنایشی بوراخماق: کار را رها کردن* + نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 18:4 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...

سن: توسن سیز: بدون توسندن: از توسندن سورا: بعد از توسنه گؤره: به خاطر توسنین اوچون: برای توسنین کی: مال توسنی: تو راسنه: به توسن آللاه: (تو را قسم می دهم به خدا ) تورو خداسن بیر سسیوی کس: تو یکی صداتو ببرسن دانیشما: تو هیچ چی نگو ( تو خفه شو)سن لیک: مربوط به توسن لی - من لی: بین خودمانسن دئمه: تو نگوسن اؤله سن: تو بمیریسنه نه دخلی وار؟: به تو چه ربطی دارد؟سنه هئچ دخلی یوخدور: به تو هیچ ربطی نداردسنی یاناسان: الهی که جزجگر بگیرسنی گؤروم ایشله میه سن یئیه سن: الهی که کار نکنی و بخوری ( الهی که خانه ات پر برکت شود.)* + نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 23:32 توسط شهربانو  |  زن متولد ماکو 3...